English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
predesignation U تعیین قبلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
zero hour U هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
Other Matches
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
prior admission U اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
preceding U قبلی
fore U قبلی
previous U قبلی
one-time U قبلی
foregone U قبلی
predecessor U قبلی
prior U قبلی
ex U قبلی
aforetime U قبلی
ex- U قبلی
predecessors U قبلی
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
chains U از کلمه قبلی
previous work U کارهای قبلی
chain U از کلمه قبلی
predilections U تمایل قبلی
predilection U تمایل قبلی
preview U اطلاع قبلی
premeditated U با قصد قبلی
precognition U اطلاع قبلی
preoccupations U اشغال قبلی
prefiguration U تصور قبلی
prefiguration or prefigurement U نمایش قبلی
preformation U تشکیل قبلی
pregiurement U احتساب قبلی
presupposition U فرض قبلی
presuppositions U فرض قبلی
pretreatment U معالجه قبلی
premeditatedly U با اندیشه قبلی
premeditation U قصد قبلی
preoccupation U اشغال قبلی
previews U اطلاع قبلی
precompression U تراکم قبلی
preconidtion U شرط قبلی
predispostion U تمایل قبلی
preengagement U تعهد قبلی
preexistence U موجودیت قبلی
prepossession U تصرف قبلی
background U معلومات قبلی
foreordainment U حکم قبلی
foretoken U اعلام قبلی
foretype U نمونه قبلی
backgrounds U معلومات قبلی
late war U جنگ قبلی
forewarning U اخطار قبلی
forethought U اندیشه قبلی
premonitions U اخطار قبلی
premonition U اخطار قبلی
foredoom U محکومیت قبلی
pre arrengement U قرار قبلی
at sight U بی مطالعه قبلی
pre arrangement U قرار قبلی
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
off the cuff <idiom> U بدون آمادگی قبلی
biases U ولتاژ قبلی دادن
prognostication U تشخیص قبلی مرض
prior permission U اجازه قبلی پرواز
at ten minutes notice U با ده دقیقه اخطار قبلی
bias U ولتاژ قبلی دادن
leave hanging (in the air) <idiom> U بدون تصمیم قبلی
pre engaged U دارای تعهد قبلی
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
as you were U به حالت قبلی برگردید
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
prognostications U تشخیص قبلی مرض
prelibation U ازمایش یانوشیدن قبلی
malice aforethought U سوء نیت قبلی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
pre indexing U فهرست سازی قبلی
premonitory U متضمن اخطار قبلی
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads U بدون امادگی قبلی اجراکردن
foredknowlege U اطلاع قبلی علم غیب
prerequisite U شرط قبلی لازمه امری
prefiguration or prefigurement U تشبیه از پیش تصور قبلی
sneak preview U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
prefiguration U پیش بینی احتساب قبلی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
sight-reading U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
prognosticate U تشخیص دادن قبلی مرض
prognosticator U تشخیص دهنده قبلی مرض
sight read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
quondam U قبلی مربوط به چندی قبل
prenotion U احساس قبلی نسبت بچیزی
sight-read U بدون امادگی قبلی اجراکردن
a priori U بدون بررسی یا آزمایش قبلی
sneak previews U نمایش قبلی فیلم بطورخصوصی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
premonitions U برحذر داشتن فکر قبلی
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
pre condition U شرط لازم الاجرای قبلی
premonition U برحذر داشتن فکر قبلی
prerequisites U شرط قبلی لازمه امری
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
precombustion chamber engine U موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
Do not do any thing without due reflection . U بدون فکر قبلی اقدامی نکنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
go off half-cocked <idiom> U صحبت یا انجام کاری بون آمارگی قبلی
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
package shows U نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
decisions U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
decision U اطلاعات یا پایگاه داده قبلی تصمیم گیری کند
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
incremental backup U تابع پشتیبان که فقط فایل هایی را ذخیره میکند که نسبت به ذخیهر قبلی تغییر کرده اند
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
formulation U تعیین
designations U تعیین
specification U تعیین
designation U تعیین
fixation U تعیین
fixations U تعیین
emplacement U تعیین جا
assignment of space U تعیین جا
determination U تعیین
appointments U تعیین
appointment U تعیین
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
palinode U قطعه شعر یا سرودی که مطلب شعر یا سرود قبلی راانکار کند
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
relative U دادهای که اطلاعات مختصات جدید دررابط ه با مختصات قبلی میدهد
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
serials U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial U فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
specify U تعیین کردن
nominations U تعیین نامزدی
appraisals U تعیین قیمت
specifying U تعیین کردن
specifies U تعیین کردن
appraisal U تعیین قیمت
indentification U تعیین هویت
job placement U تعیین شغل
location U تعیین محل جا
locations U تعیین محل جا
orientation U تعیین موقعیت
placements U تعیین شغل
orientation U تعیین جهت
placement U تعیین شغل
moisture determination U تعیین رطوبت
nomination U تعیین نامزدی
coefficient of determination U ضریب تعیین
assignability U قابل تعیین
ascertian U تعیین کردن
emplacement U تعیین محل
enumeration U تعیین شماره
appointe U تعیین کردن
fix on U تعیین کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com